گفتگو با جمال درودی عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران

۲۵ آذر ۱۳۹۵   |  لینک کوتاه شده :

 

 

آنچه که در پی می آید گفتگویی است با “جمال درودی” یکی از دیرپا ترین اعضای جبهه ملی ایران که بیش از نیم قرن از بهترین سالهای عمرش را همواره دوشادوش نیروهای ملی بوده و به مبارزه پرداخته و در این راه نیز همه ی هست و نیست خود را فدای آرمانش نموده است.

“جمال درودی” اینک دراین سنین نیزبا همه ی ناملایمات رفته براو همچو گذشته یکی ازعاشق ترین مبارزین جبهه ملی ایران می باشد. وی هم اینک عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران بوده که شاید به جرات باید گفت که یکی از معدود کسانی است در شورای مرکزی که در برابر هر گونه تمامیت خواهی و انحراف سازمانی ایستاده گی می کند،هرچند که شاید به باورخویش بتواند گامی کوچک در راستای اهداف میهنی خویش بردارد.

درطی دو سال گذشته وآنچه که بر جبهه ملی رفت اوشجاعانه همچو همه ی عمرش ایستادگی نمودو حق رافدای مصلحت اندیشی های مرسوم نکرد و برهرجفایی و جفا کننده ای بارهاوبارها فریاد برآورد.به گونه ای که می توان گفت در نوشتن تاریخ معاصر جبهه ملی ایران هیچ نویسنده ای نمی تواند نگاه از”نام جمال” درودی و صراحت بیان او ومبارزاتش بردارد و هر برگ و سطری یاد آور عملکردوکارنامه درخشان سیاسی او خواهد بود.

با اوبه گفتگو نشستیم تا همگان بدانند اگرهنوزهم کورسویی ازنام جبهه ملی دیده می شود ثمره از جان گذشتگی بزرگان گمنامی همچواوست نه عافیت طلبان مال اندیش وشهرت طلب که کیش شخصیت و منیت های کذایی آنان قادراست تا لشگری از زبده ترین مردان مبارز را دچار فرسایش و یاس کند.

 

تهران ۱۷ اسفند ۱۳۸۹

پرسش- جناب آقای درودی اگر بخواهیم در جبهه ملی نام یکی از قدیمی ترین اعضای این سازمان راببریم بی گمان یکی ازاین معدود عزیزان بازمانده شماخواهید بود که چندین دهه عمر خود را دراین سازمان سپری نمودیدو تا انجا که من اطلاع دارم از همه هست و نیست خود گذشتید و حتا ارثیه پدری رانیزدراین راه نهادید. چه شد که شما جبهه ملی رابرای فعالیت سیاسی و مبارزاتی خود انتخاب نمودید و بیان کنید که چگونه و از چه طریقی وارد مبارزات جبهه ملی شدید؟

 

پاسخ – با تشکرو سپاس از شما  که این فرصت را دراختیار من گذاشتید.

همانطور که اشاره فرمودید شاید بتوان گفت که من یکی ازمعدود بازماندگانی هستم که ازنخستین روزپایه گذاری جبهه ملی به آن پیوستم. ودرپاسخ این سئوال شما “چه شد که جبهه ملی را برای فعالیت سیاسی خود انتخاب کردید”اگر بخواهم وارد این بحث شوم فکرمی کنم از حوصله محدود این گفتگو بدور خواهد بود، نا گزیرم خیلی مختصر و گذرا یادی از ایام گذشته کنم.

من دریک خانواده آزادیخواه ازمبارزان نسل مشروطیت تربیت شدم.پدرم از قضات عدلیه و یک فعال سیاسی بود،پس ازوقایع شهریور۱۳۲۰ پدراز تبعید رضا شاهی به تهران بازگشت وباردیگر در جلگه فعالین سیاسی قرارگرفت،او همان اندیشه وتفکررا داشت که دکترمصدق و یاران اوداشتند لذا در خط فکری و مبارزاتی آنان قرار گرفت. من با این طرزتفکر که نشات گرفته ازخانواده ومدرسه و فضای سیاسی آنزمان بود قرارگرفتم.درحالیکه شاهد وناظربودم که چگونه میهنم درزیر چکمه های سر بازان اجنبی قرارداشت وفقروفلاکت،قحطی،مرض هموطنانم راازپای درمی آوردازاین صحنه ها رنج می بردم و کم کم تحت تاثیراین افکارواحساسات تبدیل شدم به یک ناسیونالیست متعصب بایک دنیا عشق وعلاقه وطن دوستانه،بدنبال راه بودم وراهنما می جستم. البته درآن برهه اززمان پیدا کردن یک راه درست وصحیح برای یک نوجوان بسیار مشکل بود. چون مثل قارچ احزاب و دستجات روئیده بودندوهمگان دم ازآزادی ومیهن دوستی میزدند،درحالیکه اغلب آنها سردرآخور بیگانه داشتند. خوشبختانه من ره جو موفق شدم درآن جنگل راه خودرابیابم وآن راه وراهنما کسی نبود جز مصدق. لذا دراولین دعوت اودرتاریخ ۲۲ مهر ۱۳۲۸ که برای تحصن دردرباراز ملت یاری خواسته بود”….. که ما تصمیم گرفته ایم که در روز جمعه ۲۲مهر دو ساعت قبل از ظهردر جلوی درسنگی اعلیحضرت حاضر شویم.ای مردم درآنجا ما را تنها و بی کس نگذارید…..”

درآن گردهمائی باشکوه برای اولین باردرحالیکه اشک شوق بردیده داشتم خودرا درکناراودیدم چون مریدی بودم که به مراد خود رسیده باشد،ازآن روز با خودعهد و پیمان بستم که چون سربازی بی نام و نشان در راه مصدق و اهداف او گام بردارم و به جبهه ملی روی آوردم.

 

پرسش – شما یکی از افرادی هستید که علارغم داشتن سابقه طولانی حضوردرجبهه ملی وبودن در کنار بزرگان آن وداشتن آثار قلمی فراوان کمتر نامی از شما به میان آمده و به نوعی می توان گفت که چهره رسانه ای نبودیدواین در حالی است که از تاثیر گذارترین نیروهای این سازمان چه پیش از انقلاب وچه پس ازانقلاب ۵۷ بودیداماهمچنان محجوب ودرعین حال بی حاشیه و مهجور! چرا؟

پاسخ- از روزیکه خودرا شناختم تنها به ایران وملت ایران فکر کردم و جبهه ملی را وسیله ای می دانستم برای رسیدن به اهدافم که همانا آزادی و حاکمیت ملی بود.درتمام دوران زندگی چون سربازی ساده درخط مقدم مبارزات جبهه ملی قرار دشتم ،ولی هرگزبراین اندیشه نبودم که جبهه ملی را سکوی پرتاب یا نردبان ترقی خودم قراردهم. حال با شرمندگی و بدلایلی برای اولین بار به این پرسش پاسخ می دهم .در بیش ازنیم قرن حضور جبهه ملی در فضای سیاسی ایران اگر بخواهند آماری به دست آورنداز پرکار ترین و فعال ترین افراد جبهه ، بدون تردید یکی ازآن افرادمن خواهم بود. در کلیه مبارزات  ملی شدن صنعت نفت از جمله قیام سی تیر حضور خیابانی داشتم.  پس از کودتا ۲۸ مرداد درآن جوخفقان وارعاب مبارزات پنهان زیر زمینی خود راآغاز کردم .خانه پدری را به یک پایگاه نهضت مقاوت ملی تبدیل کردم ومرکز توزیع نشریات نهضت در سطح کل کشورواکثر جلسات حزبی درآنجا بر گزار می شد.

بارها آن خانه مورد یورش سر بازان فرماندار نظامی قرار گرفت و خود نیز به زندان افتادم .دراین رابطه” زنده یاد دکترحجازی” در” کتاب رویداد ها و داوری” به این موضع اشاره کرده است که برایتان باز خوانی می کنم این سطور را.

“…..جمال درودی از سال ۱۳۲۹ از اعضای حوزه بود…پس ازکودتا ۲۸ مرداد بیش ازده سال تمام منزل آنها مرکز تجمع افراد مبارزودراختیار جلسات مختلف قرار داشت …جمال درودی منزل پدری وتمام امکانات شخصی خود رادراختیار نهضت مقاومت قرارداد و”آیت الله درودی” باعلاقمندی و احساسات خاصی نسبت به دکترمصدق درمجموع فعالیتها شرکت می کرد……”

درآن شرایط حکومت نظامی که اجازه جمع شدن چند نفررا به دور هم نمی داد، بمناسبت موفقیتهای شادروان “جهان پهلوان تختی” وتجلیل ازاومجلس بزرگداشتی با حضوردهها نفرازشخصیت های ملی و فعالین و دانشجویان جبهه ملی در منزلم بر گزار کردم که یکی از بزرگترین اجتماعات ملیون پس از کودتا بودکه بلافاصله دستگیرومدت سه ماه در فرمانداری نظامی موردحبس و باز جویی قرار گرفتم . دراین بارهمرحوم حجازی بازدرکتا ب خود اشاره ای به آن دارد”

“….جلسه دیگر در منزل درودی تشکیل شد… جمال درودی همواره برای هر گونه فعالیت و اقدام در جهت مبارزات ملی پیش قدم بود… در این جلسه تختی نطقی در تائید مبارزات نهضت مقاومت ملی ایراد کرد…..”

این نحوه مبارزات درکنار جبهه ملی ایران پنهانی وآشکار همچنان ادامه داشت. در جبهه ملی دوم، درانقلاب ۵۷ و در دهه شصت .

در سال ۱۳۶۵ که سایه ارتداد بر سر جبهه ملی و افرادآن قرار داشت و کسی را یارای  بردن نام مصدق و جبهه ملی نبود،ما درکناربزرگ آزادمردجبهه ملی ایران زنده یاد” دکترعلی اردلان” جلسات حسن نیت رابا حضوربیش ازپنجاه نفرازهیئت رهبری وشورای جبهه ملی و فعالین بر گزار کردیم و با اسم وامضاء خود ،نام جبهه ملی راهمچنان زنده نگه داشتیم و اعلامیه هایی دررابطه با مسائل روز و به مناسبت تاریخی انتشار دادیم.

از فروردین ۱۳۷۴ که روزنامه پیام جبهه ملی انتشاریافت به مدت ده سال بدون وقفه با تیراژبالای دوهزاردر۱۴۷ شماره به تنهایی و پنهانی انتشار و توزیع کردم درسطح کل کشور.

تمام عملیات اجرایی روزنامه به صورت مخفی انجام میشدوحتا یک نفرازاعضای جبهه ملی نمی دانست که این نشریه درکجاوچگونه انتشاروتوزیع می شود.

البته دراین راستا خیلی تحت فشار قرار گرفته بودم حتا به جانم سوء قصد شدو دوباردستگیرشدم و باید اقرارکنم تنهاازسوی دستگا ههای امنیتی تحت فشار نبودم بلکه فشاریکه ازدرون جبهه ملی تحمل می کردم بمراتب شدید تربود.ده سال مقاومت کردم تابالاخره پس ازدرگذشت “زنده یاددکترورجاوند” انتشار این نشریه از دست من خارج شد.

این بود چیکده ای اززندگی سراسر مبارزاتی من،ازتبلیغات وجنجال آفرینی وخود عرضه کردن بیزارم واگر امروزمجبور شدم به بیان مسائلی دلایل خاص خودراداشت .حال درآستانه پایانی عمر افتخار می کنم که یک سرباز ساده جبهه ملی بوده ام وآنچه کرده ام وظیفه سر بازیم بوده.

پرسش-  پس ازانقلاب نیزشما فعالیت منحصر به فردی داشتید به گونه ای که در جریان حسن نیت و بیانیه نودامضاء دچار مشکلات فراوانی شدیدوبه گفته ی بسیاری از بزرگان ملی عموم این جلسات درآن جو پراز التهاب انقلاب درمنزل شمابرگزارمی شد.اما چند سال پیش” آقای موید زاده” جزوه ای رامنتشرساخت و مواردی رادراین خصوص بیان داشت و شما نیز پس ازآن باانتشار پاسخی از اساس این نوشتارجناب موید زاده را زیرسئوال بردیدکه کار حتا به شورای مرکزی جبهه نیز کشیده شد،می توانید دراین زمینه توضیح کوتاهی بدهیدکه نوشتارآقای موید زاده چرا مورد اعتراض شما و بسیاری دیگر از ملیون قرار گرفت ؟

 

پاسخ اسن سئوال جنابعالی تمامادرجزوه “جبهه ملی ایران در دهه شصت” تهیه شده توسط “پژوهشگران کمیته تعلیمات جبهه ملی ایران”که درحقیقت نظریات شخصی آقای موید زاده و بقلم ایشان بوده و “نقد جزوه” نوشته “جمال درودی”آمده اگرعزیزانی خواهان اطلاعاتی دررابطه بامسائل و مشکلات جبهه ملی درآن دهه هستند می توانند به دوجزوه یاد شده مراجعه فرمایند.

ولی برای اینکه سئوال شما بی جواب نماند برای گریزازهرگونه تشنج جدید تنها به نامه اعتراضیه “هیئت رهبری و شورای جبهه ملی” در این باره اکتفا می کنم که برای ثبت در تاریخ آن را آرشیو نموده ام.

“جناب آقای ادیب برومند ریاست محترم هیئت رهبری و شورای مرکزی جبهه ملی ایران”

درباره جزوه “جبهه ملی ایران در دهه شصت ”

در تاریخ خردادا ۱۳۸۶جزوه ای با عنوان “جبهه ملی ایران در دهه شصت” توسط کمیته تعلیمات جبهه ملی ایران ” منتشر شده که به عقیده اینجانبان، امضا کنندگان زیرتنهاازفعالیتها ومبارزات بدنه اصلی جبهه ملی ایران دردوران خفقان ووحشت  دهه شصت ذکری نشده، بلکه حذف وتحریف تا متن تاریخ انجام و مطالبی وارونه گزارش شده است.به نظر می رسد که این جزوه فقط برای پنهان کردن مبارزه اکثراعضای ازخود گذشته و وفادارجبهه ملی ایران ازجمله خود شما توجیه عدم فعالیت و گوشه گیری شماراندکی که ازخطرخودرامصون نگه داشته بودند نوشته شده است.ما امضاء کنندگان زیرازاعضای حسن نیت دهه شصت وازشورای مرکزی جبهه ملی ایران از جنابعالی در خواست می کنیم که به این امرخطیرکه تحریف تاریخ جبهه ملی ایران است رسیدگی و پاسخ به پرسش های زیر را اعلام فرمایید.

  1. نام (های) پژوهشگران کمیته تعلیمات اعلام شود.
  2. آیا شورای رهبری کمیته اجرایی یا شورای مرکزی محتویات این جزوه راکه هدف ثبت در تاریخ  به عنوان تاریخ جبهه ملی ایران در ده شصت را دارد، تصویب  کرده است؟

با گرامی داشت

 

از هیئت رهبری” مهندس عباس امیرانتظام،دکترهرمیداس باوند،دکترعلی رشیدی،سرلشکر باز نشسته ناصر فربد.”

از شورای مرکزی”دکتر لقا اردلان، مهندس مرتضی بدیعی، مهندس اسمعیل حاج قاسمعلی ،جمال درودی،حسین راضی ،مهندس کورش زعیم ،حسین شاه حسینی، مهندس حسین عزت زاده ،دکتر محسن فرشاد، بانو پریوش مبشری، هرمز ممیزی، دکتر علی اکبر نقی پور.

از هیئت حسن نیت ” علی شجاع، مهندس خیر اندیش

نامه دگر از طرف اعضا”جمعیت دفاع ازآزادی وحاکمیت ملت ایران” به ریاست شورای جبهه ملی رسیده بود که یکی ازسئوالات آنان که ازاهمیت ویژه ای بر خورداربود

“آیا سیاست جبهه ملی تخطئه و توهین به فعالان سیاسی درگروههای دیگر ملی است.؟”

پرسش- آقای درودی مواردجالبی رابرای نخستین بارمطرح نمودید واین درحالی است که خودشما نیز عضو جریان موسوم به “باند “در جبهه ملی بودید و” شادروان دکترحجازی” به عنوان یکی از سران باندهمانگونه که خود بیان داشتید درکتا ب خود نیزبه نیکی ازشما یاد نموده چه شده است که درطی این سالها به عنوان یکی از منتقدان صریح اللهجه این اقلیت در جبهه ملی شدید؟

باید قبلا به نکته ای اشاره ی داشته باشم کلمه “باند”یک توهین نیست بلکه یک پدیده سیاسی است که بیش از نیم قرن در فرهنگ سیاسی ایران جای گرفته . زائد ه ایست که درکنارجبهه ملی روئیده و با ارتزاق ازآن به حیات خود ادامه داده در اینجا به صراحت اقرارمی کنم که خود من یکی از فعالترین افراد این گروه از ابتدا بوده ام .

سابقه باند از”حزب زحمتکشان “دکتربقائی” شروع شد. درسال ۱۳۳۶ که” خلیل ملکی” ازحزب زحمتکشان کناره گیری کرد.انشعاب کنندگان را ” باند خلیل ملکی” نامیدند. پس از کودتای ۱۳۳۲ و اختلافات درونی حزب نیروی سوم که منجربه انشعابی دیگر شد گروهای جدا شده به “باند خلیل ملکی و باند خنجی” معروف شدند. دوستان وهمفکران دکتر خنجی با این نام درنهضت مقاوت ملی و سپس درجبهه ملی دوم همچنان به فعالیت خود ادامه دادند.پس ازدر گذشت شادروان دکترخنجی این باند به نام باند دکتر حجازی خوانده شد و تا امروز به این نام باقی مانده.

ولی درپاسخ به این سئول شما که چرا در حال حاضرازمنتقدان این گروه شده ام، باید عرض کنم من در سال ۱۳۲۹ درحزب زحمتکشان ملت ایران با زنده یادان دکتر خنجی و حجازی آشنا شدم که این آشنایی منجربه یک دوستی وعلاقه مفرط بین ما شدودرآن شرایط کمترروزی بود که با یکدیگر تماسی نداشته باشیم دکتر خنجی وکیل من بود وازاین بابت خیلی به من یاری می رساند که همیشه مرهون الطاف او هستم . این دوستی ها سبب شد که در روزهای بحرانی و فرارخانه من مخفی گاهی امن برای آنان باشد. این علائق تا پایان عمرآن عزیزان ازدست رفته ادامه داشت. ولی درطول زندگی سیاسی به این نتیجه رسیده ام و ازاستادان خودآموخته ام که نباید عواطف و احساسات برما حاکم شود ومتاسفانه در مسائل سیاسی باید چنین انتظاراتی داشت. سیاست عزیزترین یاران راازهم جدا می کند.

امروزه “باند” تعقیب کننده اهدافی است انحصار گرایانه که با خواسته های من فرسنگها فاصله دارد،آنها جبهه ملی را ارث خود می دانند ومی خواهند همه افراد جبهه ملی در چارچوب نظریات و خواسته های آنان قرار گیرند و شدیدا از توسعه و خیزش آن جلو گیری می کنند و براین باورند “هر که با ما نیست بر ماست” درحالیکه براین عقیده ام که جبهه ملی ازآن ملت ایران است و همگان حق دارند آزادانه درآن حضورداشته و درراستای اهداف مبارزاتی خود حرکت کنند.

پرسش- با وجودآنچه که بیان داشتید اینگونه برداشت می شود که شما دلایل عمده مشکلات کنونی جبهه ملی را کارشکنی های این طیف در جبهه ملی می دانید درست است؟

کاملا صحیح است همانطورکه “مرحوم دکتراردلان “براین باوربود. باند از توسعه جبهه ملی هراسان است زیراهرچه جبهه ملی در ظرفیت کوچکتری قرار گیرد کنترل آن برای آنها آسان تراست .

دراینجا به یک نمونه اشاره می کنم،سازمان جوانان جبهه ملی که باید یکی از فعالترین و پرتعدادترین کمیته های چند گانه جبهه ملی باشد درطی سالیان طولانی که باند برآن نظارت دارد تعداد افرادآن کمترازانگشتان یک دست است. این به چه معنااست؟ آیا جوانان بما اقبال نکرده اند؟هر گز چنین نیست آنها بما روی آورده اند ولی ما سد راه آنان شده ایم همیشه متاسفانه آنها ترمزی بودند برای شتاب جبهه ملی.

 

پرسش- درسال گذشته تعدادی ازجوانان جبهه ملی بانامه ای سر گشاده ومنتقدانه نسبت به شرایط موجود در جبهه ملی،اعلام کناره گیری نمودندواین مسئله درآن روزها بازتاب بسیارزیادی دررسانه ها و محافل سیاسی داشت و این درحالی است که این افرادجزوتاثیر گذارترین نیروهای نوپای جبهه ملی درسطح فعالیتهای دانشجویی،حقوق بشری،رسانه ای ومیدانی بودند که به صورت گسترده فعالیت داشته و از چهر ه های شناخته شده و موجهه جوان ملی در بین فعالین و گروه های سیاسی بودند،چرا باید در یک سازمان دیرپای سیاسی چنین رخدادی راشاهد باشیم که پرتوان ترین نیروهای آن سرخورده شوند؟

من کاملا با نظر شما موافق هستم ” این افراد جزو تائیر گذارترین نیروهای جوان جبهه ملی بوده و هستند” این مسئله بارها درشورای مرکزی مطرح شد وبراین اعتقادم که این جوانان ازبهترن و شایسته ترن وعلاقمند ترین افراد جبهه ملی هستند همگی تحصیل کرده وآشنا به مسائل سیاسی روز و تربیت شده درمکتب زنده یاد “دکترورجاوند.” آن عزیزان پس ازدرگذشت استاد خود همچنان براه او ادامه دادند و هر روز فعالیتهای خود را درراستای اهداف جبهه ملی گسترده ترکردند وازهرجهت مورد تایید هیئت رهبری قرارگرفتندتاجا ئیکه طی دستخطی رسمی آنا ن مسئول” دفترپژوهش هیئت رهبری جبهه ملی” برای مورد مشاوره قرارگرفتن دررابطه با جمیع مسائل شدند. البته به این نکته باید توجه داشت که فعالیت های آنان با هماهنگی هیئت اجرایی نبود. بهمین لحاظ اعضای” باند” خطر جایگزینی راحس کردند ودرمقابل آنان شدیدا موضع خصمانه گرفتند وبیانیه های منتشر شده توسط آنان که مورد تائید هیئت رهبری و سخنگوی جبهه ملی بود با انتشار تکذیب نا مه هایی رد کردند. وهرروز فشار براین جوانان را بیشترکردند تا جائیکه آنان مایوسانه طی شکوائیه ای به تاریخ ۶/۶/۱۳۸۸ بعنوان اعتراض به شرایط موجود اعتراض خود نسبت به کار شکنی های این گروه که سد راه آنان قرار گرفته بودند رادرآن شکوائیه به صراحت اعلام کردند.که من برای روشن شدن اذهان و یاد آوری آن نامه سر گشاده و تاریخی به جاهایی از آن در این گفتگو اشاره می کنم

“….ما با اعتقاد کامل و پای بندی به منشور جبهه ملی ایران اعتقاد داریم که این جبهه در حال حاضر توان انجام رسالت تاریخی در جهت حفظ منافع ملی را ندارد…ما جبهه ملی را خانه خود می دانیم ولی متاسفانه باید به عرض برسانیم با توجه به آنچه یاد شد ادامه همکاری با ساختارکنونی جبهه ملی ایران برایمان امکان پذیر نیست..”

این شکوائیه ای بود از طرف یک عده از جوانان دلسوخته و علاقمند و فعال جبهه ملی. چون نامه ی فرزند به پدر…کجای این نامه بمنزله استعفا است؟ این عزیزان با هیئت اجرائیه و کار شکنی های باند مشکل دارند نه با جبهه ملی …. به جای آنکه به آن شکوائیه رسیدگی کنیم و به خواسته بحق آنان پاسخ دهیم این نامه را مبنای استعفا دانسته و به بهانه آن شروع به تبلیغات وجوسازی و اتهام پراکنی علیه آنان کردند. این مسئله بشورا برده شد و حتا مورد بررسی حقوقدانان جبهه ملی قرار گرفت و شورا در یک نشست چند ساعته با اکثریت آرا تصویب کرد که آن نامه بمنزله استعفا تلقی نمی شود و آنان همچنان عضو فعال جبهه ملی هستند . ما ازآن عزیزان خواستیم طی بیانیه اینبار دیگر رسما وفا داری خود را به جبهه ملی ایران اعلام نمایند آنها موافقت کردند و طی بیانیه ای به مناسبت ۶۲ سال بنیانگذری جبهه ملی ایران پایبندی وعضویت وعلاقه خود را به جبهه ملی اعلام کردند. این نامه علاوه برآنکه به امضاء پنچ نفر و به عنوان سمت سازمانی دفتر پژوهشهای هیئت رهبری جبهه ملی رسیده بود مورد تائید وامضاء هیئت رهبری نیز قرار گرفت . متاسفانه با تمام آن شرایط هنوز”باند براین اعتقاد است وروی آن پا می فشارد که این افراد استعفا داده و عضو جبهه ملی ایران نیستند. البته می دانم گناه بزرگ ونابخشودنی آنها آن است که حاضر نیستند زیرسلطه آنان قرارگیرند و همچنان براه ورجاوند گام بر می دارند دراینجا به یک نکته اشاره کنم و به این بحث خاتمه می دهم آقای مهندس حمید رضا خادم یکی از این جوانان به اتهام عضویت و فعالیت در جبهه ملی از طرف دادگاه انقلاب اسلامی به پنج سال زندان محکوم شد این در حالی است که باند او را عضو جبهه ملی نمیداند.

پرسش – آیا اذعان دارید که بعد از عدم فعالیت این اعضا،جبهه ملی در سطح کشور عملا هیچ گونه فعالیت و نمودی درسطح سیاسی نداشت ؟ و تمام فعالیت این سازمان محدود شده به صدور بیانیه های مناسبتی و موردی؟

البته بی تاثیر نبوده ولی درپاسخ این سئوال باید به این نکته اشاره کنم جبهه ملی ایران در شرایط کنونی احتیاج به خون تازه دررگهایش دارد تا بتواند چون گذشته فعال وارد صحنه سیاسی ایران شود جبهه ملی باید سعی کند هر چه بیشتر نیروی جوان را به خود جذب کند زیرا نیروی جوان موتور محرک یک تشکیلات است بدون حضورجوانان هرسازمانی بسوی انفعال میرود ما وظیفه داریم همچون پدری دلسوز که نتیجه یک عمر زحمات و فعالیت خود رابصورت ارث به فرزند منتقل می کند آن راما نیز باید امروزکه نتیجه ی بیش از نیم قرن مبارزه و تجربیات سیاسی است بدون هیچ خواسته ای به جوانان بسپاریم تا آنان ادامه دهنده راه ما باشند.

 

پرسش – یکی از اتهاماتی که به این افراد در کنار اتهامات فراوان دیگر که وارد می کنند این مسئله است که آنان خارج از چار چوب تشکیلات عمل نموده اندآیا این صحیح است؟ آیا این صحیح است که عنوان می شود این افراد نوشتار و رفتارشان بر خلاف اصول سازمانی جبهه ملی بوده است در حالی که در نوشتار های خود به صراحا نسبت به پایبندی به اصول جبهه ملی تاکید نموده اند؟

چون از زمان مرحوم زنده یاد دکتر ورجاوند تا امروزدرکنارآنها بوده ام و کلیه فعالیتها و اعمال آنها را زیر نظر داشته ام لذا با اعتقاد کامل اعلام می کنم که این جوانان عزیز هر گز برخلاف اصول تشکیلاتی عمل نکرده اند و یک قدم ازاهداف جبهه ملی دور نشده اند تنها خواسته آنان با یک دنیا احساسات پاک جوانی خیزش و فعال شدن هر چه بیشتر جبهه ملی بود.

 

پرسش – روندسازمانی جبهه ملی با توجه به آموزه های دموکراتیک بنیان گذاران آن از بدو تاسیس بر مبنای انتخابات آزاد بوده و این در حالی است که شورای مرکزی جبهه ملی بیش از دو سال است که بعد از پلنوم آبان سال ۸۲ بر اساس اساسنامه از فعا لیت قانونی آن می گذرد و عملا همه ارگانهای جبهه ملی با توجه به تعاریف متصرح در اساسنامه به نوعی غیر قانونی می باشندچرا تا کنون نسبت به  بر گزاری یک انتخابات درون سازمانی اقدام نشده است و شورای مرکزی و زیر مجموعه آن بر خلاف اساسنامه و همچنین نظر نیروهای جبهه ملی به فعالیت خود ادامه می دهند؟

مدتها در شورا مسئله اتخابات مورد بحث و اظهار نظر قرار گرفته بود دو سال قبل هیاتی مرکب از پنج نفر با اختیارات کامل ازطرف شورا تعیین شدند تا پلنوم و انتخابات بر گزار کنند (آقایا ن حسین شاه حسینی،دکتر سعیدی،دکترموید زاده،مهندس بدیعی،جمال درودی) پس ازمدتی دو نفر به خواسته ریاست محترم شورا به این هیئت اضافه شد.( آقایان دکتر موسویان، مهندس زعیم )این هیئت کار خود را شروع کرد و انتخابات سازمانها ی جبهه ملی را انجام داد و در حال بر گزاری پلنوم بود که بنا به گفته ریاست شورا ازطرف مقامات امنیتی تماسی گرفته شدواز برگزاری پلنوم ممانعت به عمل آمد و در نتیجه هیائت پس از جلسات متعدد تصمیم گرفت انتخابات شورا با جمع آوری آراء مکا تبه ای انجام شود اقدامات اولیه انجام شد وآئین نامه آن تدوین گردید و کاندید های انتخاباتی کتبا موافقت خود را برای عضویت درشورااعلام کردند تمام این امور به تائید شورا وموافقت ریاست شورا و هیئت رهبری رسید و روز اخذ رای نیز تعیین شد و تعدادی از پاکتهای انتخاباتی توزیع گردید که یک باره با یک جو سازی و تبلیغات گسترده و نامه نگاری عده ای که منافع خود را در خطر می دیدند مواجه شدیم در نتیجه این مسئله مجددا به شورا ارجاع شد و در شورا با رای ۱۰ به ۹ با اجرای انتخابات مخالفت شد و این طرح ازدستور کار شورا خارج شد.

با توجه به اینکه این رای گیری مغایر اساسنامه انجام شده و مردود بود. زیرا ماده ۲۱ تاکید دارد (جلسه های شورای مرکزی وقتی برای رای صلاحیت دارد که دو سوم اعضای شورا درجلسه حضور داشته باشند) بنا براین حداقل ۲۲ نفربرای اخذ رای باید حضور می داشتند که بیست نفر بیشترنبودند. ضمنا طبق تبصره یک ماده ۲۱ (….اتخاذ تصمیم با رای کتبی و اکثریت دو سوم اعضای حاضر در جلسه خواهد بود)طبق این تبصره حداقل ۱۴ نفر باید به انجام نشدن انتخابات رای می دادند .

پرسش – یکی از دلایلی را که شما مطرح کردید جلوگیری جمهوری اسلامی از برگزاری انتخابات درون سازمانی است در کنار سنگ اندازی های داخلی طیف اقلیت این پرسش پیش می آید که جمهوری اسلامی چه نفعی از عدم بر گزاری یک انتخابات آزاددر جبهه ملی می برد؟آیا این فرار به جلو در نزد افکار عمومی تعبیر نمی شود؟

پاسخ این پرسش شما راباید جمهوری اسلامی بدهد ولی تا جائیکه من می توانم اظهار نظر کنم برای هیئت حاکمه حضور یک جبهه ملی غیر فعال نه تنها مشکل ساز نیست بلکه تا اندازه ای مفید هم است.

پرسش- بر اساس آنچه که گفته می شود در جلسات شورای مرکزی به جای پرداختن به مسائل روز کشور و تبیین اصول مبارزاتی تمام وقت جلسات منحصر می شود به درگیری های پرحاشیه و عملا شورای مرکزی هیچ کارکرد ی در سطح سیاسی و مبارزاتی ندارد چه کسانی مایل نیستند که جبهه ملی در آرامش داخلی در راستای مبارزات تعریف شده خویش گام بردارد و چرا؟

 

به نکته اساسی اشاره کردید متاسفانه چنین است هرازگاهی چند نفر در شورا مسائلی را مطرح می کنند که اجبارا جبهه ملی بسوی دیگر منحرف می شود و از مسائل اساسی روز مملکت فاصله پیدا می کند من در اینجا به چند مسئله مطرح شده در جلسات متعددی از شورا را به خود اختصاص داده شده اشاره می کنم(جزوه جبهه ملی ایران در دهه شصت،انتخابات پر تنش درون سامانی،پیشنهاد ادغام هیئت رهبری و اجرائیه،مسئله استعفای پنج جوان،مسئله انتخابات شورا……)اگر به یکا یک این مسائل دقت فرمایید متوجه خواهید شد که چه کسانی می خواهند جبهه ملی را از حرکت باز دارند آنها همانگونه که پیشتر نیز بیان داشتم ترمزی هستند برای هر نوع خیزش و پویایی جبهه ملی.

پرسش- همانگونه که اشاره داشتید انگشت شماری مسبب این مسائل هستند چگونه است که اکثریت شورا به نوعی مرعوب این انگشت شمار می شوند؟

بهتر آن است که این سئوال را ازاعضای محترم شورا بپرسید زیرا این اجازه را ندارم در رابطه با مواضع آن سروران اظهار نظر کنم

خوب شما هم یکی از اعضای  شورا هستید!

بله ولی در پاسخ به شما به عنوان عضو شورای مرکزی به طور سر بسته به یک موضوع تاریخی اشاره می کنم درادوار مجلس شورای ملی بودند افرادی چون “جمال امامی ،دکتر بقایی، میر اشرافی ها و……..”که همیشه مجلس را متشنج می کردند و ازآن به نفع اهداف خود بهره برداری می کردند.

پرسش- بارها اتفاق افتاده که بیانیه ای به نام جبهه ملی ایران منتشر می شود و به فاصله چند ساعت یا یک روز بعد این بیانیه تکذیب می شودو یا تکذیبیه های دیگر که نمود عینی آن رادر جریان تاسیس شورای همبستگی دیدیم چرا؟ایا این برازنده سازمانی به نام جبهه ملی ایران است ؟

متاسفانه چنین است که می گویید و همه از این موضوع شدیدا رنج می برند و به این نحو اعمال شدیدا اعتراض دارند و بارها این مسئله تکرار شده از جمله در مسئله همبستگی در مسائل انتخابات ریاست جمهوری وآخرین بار پس از انتشار بیانیه اقتصادی (سقوط ارزش پول ملی)با امضاء شورای رهبری جبهه ملی ایران. این نشان دهنده ناهماهنگی و عدم توافق شورا وهیئت رهبری و هیئت اجرایی است همانطور که اشاره فرمودید این برازنده یک سازمان سیاسی چون جبهه ملی با نیم قرن حضور در صحنه سیاسی نیست.

پرسش- ماجرای “اسب تروا “که از سوی یکی از اعضای اقلیت جبهه ملی نسبت به یکی دیگر از اعضای شورای مرکزی مطرح شد تقریبا سرآغاز رسانه ای شدن اختلافات درون گروهی جبهه ملی شد ما جرای آن چه بود؟

اجازه بدهید زیاد این موضوع را نشکافم. چون نتیجه مطلوبی به دست نخواهدداشت. بله من هم اعتقاد دارم که در درون جبهه ملی اسب تروایی سالیان سال است که وجود دارد و باید روزی شکم آنرا شکافت تا آشکار شود چه اشخاصی در درون آن جای گرفته اند.

پرسش- از همه این موارد که بگذریم در تعریف جبهه ملی آمده است سازمانی که در بر گیرنده احزاب و تشکل های ملی باشدآیا جبهه ملی کنونی می توانددر بر گیرنده تعریف جبهه باشد؟

جبهه ملی نهادی است که از روز تاسیس از نظر ترکیب و شکل نمونه خاصی بوده و از نظر تشکیلات به هیچ وجهه مشابه احزاب و دستجات سیاسی دگیر نبوده تنها ستون و بنیانگذارآن شخص دکتر مصدق بود .جبهه ملی به رهبری دکترمصدق خیلی سریع مردمی شد و رشد پیداکرد و عالمگیرشد وحکومت را دراختیارگرفت وپنجه درپنجه بزرگترین ابرقدرت زمان انداخت و پیروز بدر آمد درطول تاریخ ایران هیچ سازمانی یا تشکیلاتی دیده نشده که بتواند بیش ازنیم قرن درحالیکه زیر شدید ترین ضربات و فشارهای داخلی وخارجی قرارگرفته همچنان بااستقامت درصحنه سیاسی ایران پایداربماند وهمیشه حرفی برای گفتن داشته باشد باید اقرار کرد که هنوز جبهه ملی به اهداف خود نرسیده و در ابتدای راه است و این راه ادامه دارد.

همانطور که جنابعالی اشاره کردید در حال حاضر جبهه ملی به آن صورت اولیه نیست و تبدیل شده به یک سازمان سیاسی ولی امید است روزی به جایگاه واقعی خود باز گردد جبهه ملی ایران نمادی است ازاتحاد وهمبستگی یک ملت.

پرسش – با این وجود شما نیز اذعان دارید که جبهه ملی کنونی نمی تواند دربر گیرنده نام و تعریف جبهه ملی راستین باشد؟

نه من چنین اعتقادی ندارم امروز جبهه ملی تحت شدید ترین فشارها قرارداردولی اطمینان دارم هر زمان که از این فشارها کاسته شود جبهه ملی می تواند فراگیرشودوبارها این امتحان را داده همانطور که در سال ۱۳۳۹ پس ازهفت سال حکومت سر نیزه برخواسته ازکودتا با کمی باز شدن فضای سیاسی جبهه ملی توانست در اندک زمان کل جامعه را فرا گیرد و حکومت شاه را به زانو درآورد.

پرسش- “حزب ملت ایران” رامی توان با استناد به تاریخ مبارزاتی ملیون استخوان بندی تاریخی وزیر بنایی جبهه ملی دانست چه مسئله ای موجب شده که این حزب، جبهه ملی را به رسمیت نشناسد و عملا سالهاست که بیرون از جبهه ملی کنونی است؟

این سئوالی است که باید از مسئولین حزب ملت ایران پرسید و علت را جویا شد من دراین رابطه سخنی ندارم که بگویم ولی آروز دارم هر چه زودتر این دیوارهای تهمت و بد بینی فروریزد تا بار دیگر بتونیم چون گذشته دست دردست عزیزانمان در حزب ملت ایران نهاده و ادامه دهنده راهی باشیم که با هم آغاز کردیم.

با این توضیح شما جناب درودی من هم از مسئولین “حزب ملت ایران” در اینجا می خواهم که برای تنویر افکار عمومی علت جدایی خوداز جبهه ملی را بیان نمایند اما به عنوان آخرین پرسش دراین مرحله از گفتگو یمان بیان کنید که سرانجام جبهه ملی کنونی بااین شرایط نابسامان سازمانی چه خواهد شد؟

همیشه باید امیدوار باشیم و یاس وحرمان را از خودرها سازیم جبهه ملی ایران در طول بیش از شصت سال مبارزه پی گیر خود فرازوفرود های بسیاری داشته گاهی دراوج قدرت وگاهی درپائین ترین نقطه قرار داشته ولی توانسته با نیروی ایمان وهدف مقدس ویاری ملت همچنان استوار باقی بماند در طول زمان هر یک از فشار های که بر جبهه ملی واردآمده می توانست هر سازمان بزرگی را از پای درآورد ،بیاد داشته باشید که برای نابودی آن سه قدرت جهانی با یکدیگر هم پیمان شدند ۲۵ سال حکو مت استبدادی شاه با تمام توان در برابرآن قرارگرفت ولی او رفت و جبهه ملی باقی ماند پس از انقلاب نیز براو شدید ترین فشار ها واردآمد . جبهه ملی موفق شد تمام این پیچ و خم ها و فرازو نشیبها را با استقامت بپیماید و پایدار بماند.

با سپاس از شما آقا درودی به خاطر وقتی که دراختیار ما قرار دادید،اما این نکته را نیز بیان کنم که بی گمان این گفتگو بازتاب های خاص خودرا خواهد داشت و فشارهای درون سازمانی فزاینده ای رابا توجه به صراحت شمادر این گفتگو مانند همیشه شرایطی رامتوجه شما خواهد کردو امیدوارم که همانند گذشته پایدار باشید.

 

—– من هم متقابلا از جنابعای تشکر می کنم و برای شما آرزوی موفقیت و پیروزی دارم و به نوبه خودم مانند همیشه حاضر هستم نقد های وارده را بشنوم و از حقانیت دفاع کنم