نامه سرگشاده سخنی با رییس جمهور -جمال درودی عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران

۱۵ آبان ۱۳۹۶   |  لینک کوتاه شده :


بنام خدا

جناب آقای دکتر حسن روحانی ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
با سلام وادای احترام … اجازه میخواهم بنام یک ایرانی سالخورده که روزهای پایانی عمر خود را سپری میکند و تمام دوران زندگی درد وطن داشته و نگران آینده ایران بوده با شما سخن بگویم .
آقای رییس جمهور، ابتدا وظیفه خود میدانم دومین دوره ریاست جمهوری آن جناب را تبریک و تهنیت گفته و امیدوارم با عهد و پیمانی که با ملت بزرگ ایران بسته اید همچنان وفادار باشید . البته جنابعالی بهترازهرکس می دانید که این تعداد آراء نتیجه مبارزات آزادی خواهانه و سوابق سیاسی شما در گذشته نبوده ، بلکه درک صحیح وواقع گرایانه ملت فهیم وموقع شناس ایران در آن برهه از زمان بود . آرزو میکنم که این تعداد آراء به مرور زمان فزونی یابد و رای دهندگان امروز نادمان و پشیمانان از رای خود در فرداها نباشند . وهرگز دیگر این گفته تکرار نشود : ” من یک تدارک چی بودم ” .
آقای رییس جمهور ، استدعا میکنم به عنوان ریس جمهور منتخب ایران به این پرسش همگانی که بیش از چهار دهه همچنان افکار عمومی را به خود مشغول داشته و مخصوصا نسل جوان را پاسخ دهید : ” ملت ایران برای چه انقلاب کرد … ؟ از چه رنج میبرد … ؟ چه میخواست … ؟ وچه نمیخواست … ؟ شعار پایه واصلی انقلاب چه بود …؟ ” آیا ملت ایران خواسته ای جز آزادی داشت؟ آن انقلاب شکوهمند که برخوردارازاصالت ونشات گرفته ازبطن جامعه بود وهمه تشنه آزادی بودند ولی گرمای تموزانقلاب، آزادی ازراه نرسیده را آب کرد. امروز تنها اثر باقیمانده از آن : میدان آزادی است .
آقای رییس جمهور بیاد دارید درآن روزهای انقلاب شعارهمگان چه بود ؟ : « همه با هم ، همه با هم » درنتیجه این شعار از چپ ، چپ تا راست ، راست در کنار هم برای پیروزی انقلاب مبارزه کردند و دربه ثمررساندن آن همه سهیم بودند. حال چه شده که آن شعار « همه با هم ، همه با هم » تبدیل شده : «همه با من » و به قدرت نشستگان براین مساله پای میفشارند: « هرکه با ما نیست برماست »… بگذریم … باز گو کردن انقلاب قصه غصه هاست .
آقای رییس جمهور مردم در تبلیغات انتخاباتی خواسته ها و انتظاراتی از جنابعالی داشتند وامروز چشم براه عمل به آنها هستند . یکی از خواسته های اساسی که از اهمیت ویژه ای برخوردار بود اجرای اصل فراموش شده ۲۳ قانون اساسی است : « تفتیش عقاید ممنوع است و هیچکس را نمیتوان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و مواخذه قرار داد .» آیا هیچگاه به این اصل توجهی شده . اصلی که مورد استناد وانتقادات مجامع بین اللمللی و حقوق بشری علیه دولت ایران است . جنابعالی وهمکاران محترمتان در مصاحبه های مطبوعاتی اعلام میکنید که ما زندانی سیاسی وعقیدتی نداریم . پس بفرمایید آن کسانی که به اتهام نشر اکاذیب و اتهاماتی از این قبیل در زندان بسر میبرند چه کسانی هستند ؟ آیا انتقاد از مسئولان بصورت گفتاری و یا نوشتاری نتیجه آن زندان است ؟ آیا در جمع سخنورانی که بر مسند قدرت نشسته اند زبان گویایی نیست که به نقد منتقدان پاسخ دهد ؟ چرا باید فرزندان دلسوز و شایسته وبا درایت این مرز و بوم این چنین در بند باشند ؟ چرا شیفتگان دیروز انقلاب و آزادی تلخ کامان امروز هستند ؟ البته من اجازه ندارم از همه آن عزیزان زندانی نامی ببرم ولی به خود این اجازه را میدهم که از یار دیرین وهم اندیش خود آقای مهندس کورش زعیم به عنوان نمونه یادی کنم . انسانی آزاده ، عاشق ایران ، نویسنده ای توانا ، متفکری با ایمان ، نقادی دلسوز ، تحلیل گری صاحب اندیشه و مبارزی سخت کوش . او که بیش از شصت سال در راه آرمان های ملت ایران قلم زد و گام برداشت امروز در سن هفتاد وهفت سالگی در زندان بسر میبرد . به چه جرمی … ؟ یکی از بزرگنرین اتهامات او عضویت در جبهه ملی ایران است . تنها تشکیلاتی که هفتاد سال در صحنه سیاسی ایران حضور فعال داشته و با استعمار خارجی واستبداد داخلی مبارزه کرده و با تمام فشارهای حاکمان روزهمچنان استوار ومقاوم باقی مانده و پا به پای ملت ایران در صف مقدم برای پیروزی انقلاب شکوه مند ملت ایران گام برداشته . جبهه ملی ایران که بنیانگذارآن بزرگ مرد تاریخ معاصر ایران دکترمحمد مصدق آن انسان آزاده م میهن دوست ومبارزکه برای سربلندی،عظمت واستقلال ایران ازهمه چیزخود گذشت و سه قدرت بزرگ جهانی بر علیه حکومت مردمی او متحد شدند ، حرامیان خانه او را غارت کرده وبه آتش کشیدند، او را به بی دادگاه نظامی و سپس به زندان بردند و در تمام عمر در حصر نگه داشتند و مدت بیست مپنج سال شاه با تمام قدرت علیه او سم پاشی کرد ولی ملت حق شناس ایران در اولین بهار آزادی ( ۱۴ اسفند ۱۳۵۷ ) ملیونی و خود جوش در آرامگاه او حضور یافتند و با نثار شاخه های گل به او ادای احترام کردند . ولی متاسفانه امروز شیفتگان راه او اجازه ورود به آرامگاه وی را ندارند و او همچنان در حصر است .
حال باید رهروان راه او در خفا یا در زندان بسر برند .
آقای ریس جمهور ازاینکه جنابعالی این چنین دلنشین و امیدوارکننده سخنرانی میکنید وپیام میدهید نشان دهنده آنست که ازدرد ورنج مردم آگاهید. این جای بسی خوشبختی است. در پیام مطبوعات یاد آورشدید : « … از قلم شکسته ودهان بسته کاری ساخته نیست … قلم ها را به بهانه واهی نشکنید … و دهان ها را با بهانه غیراساسی نبندید … بگذاریم در این جامعه آزادی مسئولانه باشد … »
امیدوارم که این گفتار تنها شعار نبوده و واقعیتی درپی داشته باشد . بهتر آنست که ازانتقاد نهراسیم و آزادگان را آزاد کنیم . وبه گفته وزیرمحترم اطلاعات : « گلوله ها را خفه کنیم نه قلم ها را »
دیروز گذشتگان گفتند ، امروزما میگوییم … و فردا و فرداها آیندگان خواهند گفت : به خاطر اندیشه وبیان عقیده کسی را در بند نکنیم ، قلم ها را نشکنیم بگذاریم افکار و اندیشه های مختلف درهم آمیزند نبرد کنند تا نتیجه مطلوب بدست آید .
آقای رییس جمهوربا پوزش از تضییع وقت آنجناب آرزومیکنم آیندگان وتاریخ از شما به نیکی یاد کنند .
پاینده ایران
( ۲۵ شهریور۱۳۹۶ )