حکم اعدام محمد علی طاهری و فضای جامعه مدنی در ایران – متن نوشتاری گفتگوی تلویزیون دُرّ (وحید بهشتی) با کورش زعیم
۱۳ آذر ۱۳۹۴ | لینک کوتاه شده :
پرسش: آقای زعیم، آقای طاهری یک ایرانیست که بدون اینکه مرتکب هیچ گونه جرمی شده باشد یا امکان ارتکاب جرم برایش وجود داشته باشد، تنها به علت داشتن صرف عقیده محکوم به اعدام شده و این نمونه ای از وضعیت قوه قضائیه در ایران است. شما ارزیابیتان از قوه قضائیه با توجه به این چیست؟
کورش زعیم: تعریف جرم در جمهوری اسلامی با تعریف جرم در کشورهایی پیشرفته که بر پایه حقوق مدنی داوری می کنند متفاوت است. قوه قضائیه ما بر پایه دانش محدود علمی و باورهای هزاره های گذشته قضاوت می کند، و بسیار شباهت دارد به دادرسی در سده های میانه اروپا که داوران مذهبی بسیاری از دانشمندان، پزشگان و فیلسوفان ایرانی را که از کشتار بیرحمانه حمله عرب به اروپای نامتمدن و بشدت مذهبی آن زمان گریخته بودند به جرم جادوگری یا ارتداد کشتند یا در آتش سوزاندند. جرم این دانشمندان ما این بود که بیماری هایی را که آنان مشیت الهی تصور می کردند، درمان می کردند یا با دانش خود بسیاری از بن بست های زندگی اروپایی را راهگشا بودند. در همان زمان کلیسا گالیله را به جرم یافتن دانشی نو به مرگ محکوم کرد، زیرا در کتاب آسمانی زمین مسطح بود و ادعای کروی بودن زمین ضد دین تلقی می شد. همین امروز هم مفتی اعظم مکه زمین را مسطح میداند و خلافگویی آنرا ارتداد. در ایران هم در دوران پس از رهایی از حاکمیت عرب و آغاز قدرت گیری روحانیان شیعه، دانشمندان بزرگی را که اندیشه هایشان پایه گذار فلسفه و دانش اروپا شد، که امروز ما کتابهای آنان را می خوانیم و نمی دانیم که بسیاری برگرفته از اندیشه ایرانی است می کشتیم یا مورد بیمهری و خشونت نظام حاکم قرار میدادیم. بطور کلی ما هزار و چهارصد سال است که با دانش و نوآوری مبارزه می کنیم و هرگونه کشف یا دیدگاه نوین را که در دوران جاهلیت دانسته نبوده محکوم میکنیم. جنایت هایی که در این هزار و چهارصد سال علیه دانشمندان ایرانی شده بی شمار است و برای همین است که بیشتر آنان هنوز به خارج می گریزند و در آنجا می درخشند و جامعه های بیگانه را پیشرفت می دهند. به باور من، اروپای نوین عمدتا بر شانه دانشمندان ایرانی بنا شده که از داوری های جامعه روحانی ایران گریخته بودند. ما هنوز دچار این مصیبت هستیم و کشورهای پیشرفته اندیشمندان ما را با آغوش باز می پذیرند.
پرسش: آقای زعیم، همین طور که در جریان هستید، آقای محسنی اژه ای امروز در یک کنفرانس خبری گفتند که کسانی که از آقای طاهری حمایت می کنند، ممکن است که از این فضاسازیها بتوانند مقطعی بهره ببرند، اما اگر زوایای عرفان حلقه کاملا روشن شود آنها ضرر میکنند، تحلیل شما از این صحبت آقای اژه ای چیست؟
کورش زعیم: ایشان این تهدید را بر پایه باورهای خودش کرده و من الآن آنچه که خوانده ام درباره ایشان و نوشته هایشان، و اینکه در کشورهای خارج از نوشته های ایشان استقبال کرده اند و یکی از معتبرترین دانشگاههای طب سنتی ارمنستان به ایشان دکترای افتخاری داده و این چیز آسانی نیست. من از آنچه خوانده ام از ایشان تشخیص می دهم که ایشان سزاوار اینگونه قضاوت ها نیست؛ ولی البته قوه قضائیه جمهوری اسلامی ماهیت ویژه خودش را دارد و نباید روند دادرسی در جمهوری اسلامی را با هیچ کشور دیگری سنجید. اینجا فرهنگ و روش های خودشان را دارند و هرچند که از بیرون به شخص محوری بیشتر شباهت دارد تا قانون محوری. من امیدوارم که دیوانعالی جمهوری اسلامی فارغ از احساسات و باورهای شخصی ایشان تبرئه و آزاد کنند.
پرسش: آقای زعیم همینطور که می بینید، قوه قضائیه و دیوانعالی کشور، با پرونده آقای طاهری، و نه تنها با پرونده آقای طاهری که پرونده های بسیاری دیگر، کاملن فلج و عاجز شده. فشار نیروهای امنیتی و نهادهای امنیتی بروی این قوه تا چه اندازه است؟
کورش زعیم: در مورد ایشان من نمی توانم باور کنم که اتهامات ایشان ارتباطی به نهادهای امنیتی داشته باشد. درهر حال، من از ارتباطات و روابط این دو نهاد هیچ آگاهی ندارم، ولی می دانم که نفوذ شخصی در احکام قضائی جایگاه بالایی دارد. از سوی دیگر، به باور من که آنرا گسترده بیان کرده ام، حکم اعدام آنهم علیه دانشمندانی که دیدگاهی نو عرضه می کنند، چیزی جز جنایت علیه بشریت نیست، زیرا اندیشه را اعدام می کنند که از کشتن نفس مذموم تر است. من تصور می کنم که حساسیت نسبت به ایشان در ذهن روحانیت درگیر در این پرونده این بوده که کسی در اینترنت جستجو کرده و به پیروانی در خارج کشور که این اندیشه را عمل می کنند برخورده که این روش را “مذهب” خود عنوان کرده اند. این آقایان باید بدانند که در امریکا، که مرکز سیمونتولوژی است، هرکاری را که باور و دوست داشته باشند، می گویند که آن را مذهب خود کرده اند، از آشپزی گرفته تا بچه داری. بنابراین، کاربرد این واژه که این مذهب من است دلیل این نیست که این عملکرد یک مذهب جداگانه باشد که جمهوری اسلامی به شدت از آن واهمه دارد. خیلی شبیه واژه مرسوم (Dear) در همه نامه نویسی های انگلیسی است. در اوایل انقلاب مهندس عباس امیرانتظام را متهم به روابط ویژه با یک مسئول امریکایی کرده بودند که در نامه اش خطاب به او در سمت معاون نخست وزیر، این واژه را بکاربرده بود، و اینها آنرا “عزیزم” ترجمه کرده بودند! بنابراین، یک دشواری ما کم سوادی در رده های بالای حکومتی است. پرسش: آقای زعیم بنظر می رسد که این اعتصاب غذا دژ حالت دفاعی آقای طاهری برای حفظ هویت و اعتقاد خودش است. باتوجه به اینکه ایشان را چهار سال و نیم در انفرادی نگه داشته اند در شرایط سخت که حتا قلم و کاغذ در اختیارش قرار نمی دهند و سعی می کنند این آقا را شخصیتش را خرد کنند، و ما می بینیم که در یک هفته پیش آقای طاهری از درون زندان بیانیه صادر کرد و در این بیانیه گفت که بهیچوجه اعتصاب غذایش را نمی شکند و این اعتصاب غذا را وظیفه شرعی خودش که مبارزه با ظلم است میداند. من می خواهم از شما بپرسم که در این شرایط وظیفه جامعه روشنفکران و جامعه مدنی در برابر چنین مسئله چیست؟
کورش زعیم: من اصلن با اعتصاب غذای ایشان و اینکه به خودش آسیب بزند موافق نیستم. ایشان باید سالم و سرافراشته تحمل کند تا موقعی که این مسئله به یک سرانجام مناسبی که امیدوارم برسد. این چیزهایی که شما می گویید من خودم تجربه کرده ام و می دانم ایشان چه می کشد. من دیدگاههای آقای طاهری را مرور کرده ام و در آن هیچ ادعایی که سزاوار حکم ارتداد یا مغایرت با دین یا هیچ عملی که مغایر با امنیت ملی باشد ندیدم. اعطای دکترای افتخاری به ایشان توسط یکی از معتبرترین دانشگاههای طب سنتی جهان در ارمنستان من را به کنجکاوی در آنچه ایشان باور دارد و ترویج می کند واداشت. روش انرژی درمانی ایشان کاملا با دانش فیزیک کیهانی که خود من در این باره یک تئوری داده ام و کتابی هم نوشته ام و روش های رایج دیگر در جهان، مانند ریکی درمانی، مالش درمانی، هومیوتراپی، سوزن درمانی، فشاردرمانی، آب درمانی، گیاه درمانی، و غیره، اینها همه نگاه های نوی به روشهای درمانی در جهان است که بسیاری از دانشگاهها اینها مطالعه و یا حتا درس می دهند. مال ایشان هم همخوان و همساز با همه روشها و گزینه های متفاوت دیگر هست. تنها بخاطر اینکه من دانش و آگاهی لازم را برای درک فلسفه درمانی هر کدام از اینها ندارم، دلیلی برای متهم کردن آموزگاران آنها نیست. من باید از دانش لازم برخوردار باشم تا بتوانم داوری کنم. اینشتین هنگام عرضه تئوری نسبیت خود در کنفرانس بیش از دویست دانشمند از سراسر اروپا در لندن به شکل بدی به استهزاء گرفته شد و بجر چهار هوادار همگی او را حقه باز و کلاهبردار و شارلاتان خواندند و او با خواری و گریان از کنفرانس بیرون رفت. من فهرست کتابها و مقاله های متعدد آقای طاهری را مرور کردم و در او کسی جز یک دانشمند نوآور ندیدم. من باور دارم که جمهوری اسلامی بجای تداوم نخبه کشی و هراس از ریسمان سیاه و سپید، نه تنها باید ایشان را آزاد که تجلیل بکند.
پرسش: ولی سئوال من این بود که در چنین شرایطی که آقای طاهری دست از جانش شسته و در بیانیه ای که از درون زندان صادر کرده که بهیچوجه اعتصاب غذای خود را نمی شکند و آنرا وظیفه خودش که مبارزه با ظلم است می داند، وظیفه جامعه روشنفکران و جامعه مدنی در قبال چنین حرکتی و چنین مسئله ای چیست؟
کورش زعیم: اصولن جامعه مدنی و جامعه حقوق بشری که ما هم جزوش هستیم، باید از حق داشتن عقیده و آزادی بیان عقیده دفاع بکند. ما همیشه این کار را کرده ایم و جامعه مدنی باید این کار را بکند. اصلن مهم نیست که ایشان عقیده اش چیست، تا موقعی که آن عقیده به جامعه آسیبی نمی رساند، زیانبار نیست و آسیب فیزیکی ندارد، هیچکس حق ندارد ایشان را متهم کند و بدتر از آن زندانی بکند. ولی متاسفانه این روش هنوز در جمهوری اسلامی عمل می شود. ما داریم تلاش می کنیم، که خودمان هم چوب آن را خورده ایم بارها، تلاش می کنیم به آقایان بفهمانیم که از اندیشه نترسید، و خودتان هم بنشینید یک چیزی یاد بگیرید، بجز آنچه هزار و چهارصد سال پیش یادتان داده اند. آنگاه شما هم شاید بتوانید وارد این جامعه نوآور هزاره سوم بشوید!
پرسش: سئوال بعدی من از شما اینست آقای زعیم، ما به انتخابات مجلس نزدیک می شویم، آقای روحانی مردم را از یک طرف به شرکت هر چه گسترده تر در انتخابات دعوت می کند و ما شاهدیم که از آن طرف جبهه مخالف یک شرایط را بوجود آورده که اصلن فکر انتخابات به ذهن مردم خطور نکند. آقای روحانی بنظر شما چه تضمین می تواند داشته باشد برای مردم برای شرکت در انتخابات؟
کورش زعیم: آقای روحانی هیچ تضمینی ندارد و تلاش هم می کند در چارچوب توانایی های خودش در درون نظام. من دو ماه پیش نامه ای نوشتم به آقای روحانی درباره انتخابات اسفندماه آینده، و ده درخواست کردم و گفتم اگر شما که دعوت می کنید همه دگراندیشان همه اشخاص ملی با عقیده های مختلف شرکت کنند در انتخابات، شما باید این ده مورد را بتوانید اجرا کنید. نخستینش این بود که همه زندانیان سیاسی و عقیدتی آزاد بشوند. و دلیلی که آوردم این بود که خوب شاید اینها شاید بخواهند در انتخابات شرکت کنند. شما حق ندارید اینها را در زندان نگه دارید. دوم این بود که همه سازمانهای مدنی و حقوق بشری و سیاسی آزاد باشند فعالیت کنند و گردهمایی داشته باشند و همایش داشته باشند. سوم آزادی رسانه ها و فلان و فلان تا ده مورد که اتفاقا دیشب در برنامه افق تکرار کردم. بنابراین اگر ایشان … و اینکه کسی حق ندارد در وزارت کشور هنگام نامنویسی بجز شناسایی داوطلب نامزدی و نشانیش و سابقه کیفریش چیزی بپرسد. حق ندارند از یک درخواست کننده نامزدی انتخابات بپرسند دینت چیست یا مذهبت چیست. این ممنوع است. دوم اینکه نباید از آنها التزام به ماده هایی در قانون اساسی بخواهند که با عقایدش مغایر باشد. و چیزهای دیگر که هم در تارنمایم هست و هم در صفحه فیسبوکم و در افق دیشب هم بود. همچنین به ایشان نوشتم که شورای نگهبان باید فقط نظارت کند و حق دخالت ندارد، که آقای روحانی این را مطرح کرد. ولی بهر حال من امید چندانی ندارم که آقای روحانی توان اینرا داشته باشد که این شرایط را فراهم کند، ولی همانطور که من دیشب گفتم، فقط خواستم به ایشان نشان بدهم که چقدر ما با یک انتخابات آزاد فاصله داریم، و اینکه امکان ندارد این انتخابات پیش رو آزاد باشد، که اگر آزاد باشد کشور واقعا نجات پیدا می کند از این دره ای که تویش افتاده.
پرسش: و آخرین سئوال من از شما آقای زعیم، در ارتباط با وضعیت آزادی بیان و حقوق بشر در ایران امروز، شما چگونه می بینید. چه سیری دارد وضعیت آزادی بیان و حقوق بشر؟
کورش زعیم: من این را بسیار بد می بینم. خودم یکی از قربانیان ممنوعیت ها بوده ام. ولی خیلی محتاطانه و بدون اینکه دل خودم را خوش بکنم، دورنمای محدود مثبتی هم می بینم. نمی خواهم زیاد امیدها را بالا بگیریم. ولی من تصور می کنم، یعنی باور دارم، که آقای روحانی به دلایلی که من شرحش را نوشته ام، می خواهد که تلاش کند به این خواسته ها نزدیک بشود. ولی من در شرایط چالشهایی که ایشان با آنها روبرو است، نمی بینم که تا آخر سال بتواند این کار را انجام بدهد.