بیاینه جبهه ملی ایران – سامان ششم به مناسبت ۱۶ آذر جبهه ملی ایران(سامان ششم)
۱۷ آذر ۱۳۹۹ | لینک کوتاه شده :
چگونه ۱۶ آذر روز دانشجو شد
در تاریخ ۱۶ آذر ۱۳۳۲، چهار ماه پس از کودتای ۲۸ امرداد، محاکمه دکتر محمد مصدق در دادگاه نظامی آغاز شد و سفارت بریتانیا هم که در دوران ملی شدن صنعت نفت ایران بسته شده بود، اکنون باز شده بود. این دو رویداد، دانشجویان وابسته به جبهه ملی ایران در دانشکده فنی دانشگاه تهران را به ترک کلاسها و تظاهرات اعتراضی واداشت. ریچارد نیکسون،معاون رییس جمهوری امریکا دو روز بعد در ۱۸ آذر وارد تهران شد. برخی تحلیلگران سیاسی به نادرستی ورود ریچارد نیکسون به ایران را علت اعتراض دانشجویان شمردند. هرچند ایجاد آرامش و امنیت برای ورود هیئت امریکایی هم میتوانست یک دلیل باشد.
آن روز نیروی نظامی مستقر در دانشگاه پیش از اینکه تظاهراتی رخ دهد، با ورود به دانشکدههاى پزشکى، داروسازى، حقوق و علوم شمار زیادی از دانشجویان را دستگیر کردند. رییس دانشکده فنی کلاسها را تعطیل کرد و به دانشجویان گفت بیدرنگ به خانههایشان بروند. شماری از دانشجویان در راهروی دانشکده با شلیک تیربارها غافلگیر شدند و هر کدام به سویی دویدند. همه دانشجویان خود را به جای امن رساندند بجز سه تن که خود را پشت ستونهای راهروی خروجی دانشکده فنی پنهان کردند. سربازان دستور دادند از پشت ستونها بیرون آیند و به محض آشکار شدن آنان را به رگبار گلوله بستند که در نتیجه هر سه دانشجو، احمد قندچی (هموند جبهه ملی)، مهدی شریعت رضوی و مصطفی بزرگ نیا (هموندان حزب توده) کشته شدند. این نخستین بار بود که به دانشجویان به علت فعالیت و موضع سیاسی خود مورد حمله مستقیم قرار میگرفتند. این رویداد خشونت آمیز و غیرضروری آنچنان جامعه را متاثر کرد، که به یاد آن روز، ۱۶ آذر بصورت نماد جنبش دانشجویی در ایران درآمد و تا کنون زنده نگه داشته شده است.
در سالهای دهه چهل، جنبش ملی دانشجویی در ایران بعلت خفقان حکومتی اجازه فعالیت نداشت. در دهه ۵۰، جنبش دانشجویی که عرصه فعالیت ملیگرایانه بسیار تنگ بود و فضای فعالیت در چارچوب مذهبگرایی را آسانتر میدید به آن سو گرایید، ولی برای جدا کردن خود از محدوده بسته اندیشه مذهبی، اندیشه مارکسیسم را با آن آمیخت که اندیشه ای ضد مذهب بود.
از سوی دیگر، جوانانی که به فعالیت چریکی و مسلحانه گراییده بودند به تشکیل سلولهای عملیاتی پرداختند و کم کم برای تامین بودجه خود به بانکها حمله می کردند. از اواسط دهه ۵۰، درگیری مسلحانه کم کم علنی شد. یک سال پیش از آن، ساواک گزارشی به شاه داده بود که جامعه ایران آبستن یک انقلاب است و باید سیاست آزادی های مدنی در پیش گرفته شود. یکی از این سیاست ها که شاه در پیش گرفت، مذاکره با شخصیت های جبهه ملی برای تشکیل یک دولت ملی بود که به نتیجه دلخواه طرفین نرسید.
شانزده آذر از نظر همه نیروهای دانشجویی باید به عنوان یک روز فراموش نشدنی و یک [به اصطلاح] نقطه عطف مورد توجه قرار بگیرد و به اعتبار بزرگداشت این روز باید نیروی دانشجویی تلاش بکند که این همبستگی و این یکپارچگی را که تا به حال علی رغم فشارهای حاکمیت توانسته حفظ بکند از این به بعد به صورت چشم گیرتری حفظ کند و بداند که رسالت بزرگی را به عهده دارد .
در دهه ۶۰، که تا آن هنگام شمار دانشگاهها و شمار دانشجویان چند برابر دهه ۳۰ شده بود و همبستگی دانشجویی که بیشتر به ملی گرایی و نیز به مارکسیسم و شاخه های آن گرایش داشتند برای حاکمان مذهبی که انقلاب را بدست خود گرفته بودند بسیار خطرناک آمد. از اینرو حکومت جمهوری اسلامی که تازه تشکیل شده بود، برای مهار جنبش دانشجویی و تحمیل خواسته های خود اقدام به تشکیل سازمانهای دانشجویی موازی به نام انجمن های اسلامی دانشگاهها کرد. انجمنهای اسلامی که پشتیبانی حکومت را داشتند رهبری جنبش دانشجویی را در اختیار گرفتند و سازمان های دانشجویی ملی را کنار زدند. سپس برای گستردن قدرت و نفوذ یکپارچه خود در همه دانشگاهها اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان و سازمان دانشجویان مسلمان را تشکیل دادند که بعدها به دفتر تحکیم وحدت دانشجویان معروف شد.
از گذشت این رخداد، امسال برجسته تر از سال های گذشته، دانشجویان ایرانی با تکیه به این سنت پر افتخار، اینبار زیر فشار عوامل شبه نظامی رژیم جمهوری اسلامی در دانشگاه های کشور، در مبارزه سختی برای آزادی دانشگاه و ایران بهای گرانی میپردارند و در برابر استبداد داخلی ارزشهای پربهای جنبش دانشجویی را زنده نگه میدارند. دانشجوستیزی یکی از مشخصات رژیمهای دیکتاتوری است. رژیم جمهوری اسلامی با ستاره دار یا محروم کردن از ادامه تحصیل و با شکنجه و خشونتی بیسابقه به سرکوب جنبش دانشجویی ِ ادامه داد. خیزش اعتراضی دانشجویی هجدهم تیرماه ۱۳۷۸ که دستکم یک کشته و چندین زخمی و مفقود بجای گذارد، نشانه آغاز بیداری و استقلال مجدد جنبش دانشجویی از حکومت بود.
تردیدی نیست که آینده ایران با حضور نیروی جوان و دانشجویی رقم خواهد خورد؛ و نیروی بالقوه جنبش دانشجویی که بیش از گذشته از هوشمندی، آگاهی و توانمندی برخوردار است، در آینده بیشتر و بیشتر در معادلات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی جامعه در راستای منافع ملی و دیده بانی عملکرد سیاستمداران و مسئولان نقش بازی خواهد کرد، و هیچ حکومتی توان بی اعتنایی به خواستها و نگرانیهای آنها را نخواهد داشت.
امروز پرچم مبارزه علیه استبداد و ارتجاع و فساد در دست دانشجو، کارگر و زنان است. خطر جنگ داخلی جان هزاران ایرانی، یکپارچگی و تمامیت ارضی کشور را تهدید میکند. مبارزه علیه خودکامگان و جنگ افروزان داخلی، صفوف محکم شما را میطلبد! آزادی دگراندیش است و دگراندیشی از ارزشهای مهم یک جامعه آزاد و دموکرات است. چشمان میهن بسوی شما دوخته شده است.
جبهه ملی ایران – سامان ششم
تهران – ۱۶ آذر ۱۳۹۹خ