به یا د استاد عبدالعلی برومند  (ضیاء مصباح )

۲۲ اسفند ۱۳۹۸   |  لینک کوتاه شده :

 

 

مروری بر دیدگاه اندیشمندانی همچون استاد سیاست و ادب   به مناسبت ۲۳ اسفند سومین سالروز در گذشت این مرد خوش فکر ، خلاق ،خدوم ،بزرگوارو پاک پندار با توجه به شرایط روحی و روانی جامعه مفید  بنظر میرسد  .

 

توصیه هائی چند از متفکرین در رابطه با چگو نه زیستن:

 

“هیچ لوحی در آسمان وجود ندارد که هدف و مأموریت تو را در زندگی روی آن نوشته باشند. همه کاری که باید انجام بدهی این نیست که بفهمی اینجا چه کار می کنی و چرا اینجا هستی .. هدف تو همان است که می گویی. مأموریت تو همان است که خودت به خودت می دهی.

زندگی تو دقیقاً همان چیزی خواهد شد که خودت آن را می آفرینی. خیلی طول کشید که این را بفهمم! من با این طرز فکر بزرگ شده بودم که کار خاصی در این دنیا وجود دارد که قرار است من آن را انجام بدهم و اگر آن کار را نکنم، خدا از دست من ناراحت خواهد شد. وقتی واقعاً فهمیدم که نخستین هدف من لذت بردن از زندگی است، شروع به انجام کارهایی کردم که به من شادی و لذت می داد. ”

 

نیل دونالدوالش، نویسنده سرشناس آمریکائی متولد ۱۹۴۳، خالق اثر ماندگار و پرفروش “گفتگو با خدا” ادامه میدهد : لذت، عشق، آزادی، شادی، خنده و همه چیزی که وجود دارد همین هاست. اگر از یک ساعت نشستن و تمرکز کردن لذت می بری، آن را انجام بده.”

 

جک کنفیلد، روانشناس آمریکائی متولد ۱۹۴۴، نویسنده کتاب “خدای روح” باور دارد :

“وقتی دارم در طبیعت قدم می زنم، لذت می برم، دلم می خواهد مدام در این وضعیت باقی بمانم و وقتی این کار را می کنم، تنها کافی است توجهم را روی چیزی که می خواهم متمرکز کنم و بعد آن، خواسته ام تحقق پیدا می کند. ”

 

دکتر جان هگلین فیزیکدان آمریکائی متولد ۱۹۵۴، شادی و خوشبختی درونی را درواقع سوخت مورد نیاز برای رسیدن به موفقیت میداند و نوع افکار و احساسات را تشکیل دهنده شناخت انسان ها از زندگی میداند .. و توصیه می کند :

“همین حالا شاد باش. احساس خوبی داشته باش. تنها کاری که باید بکنی همین است. حتی اگر از خواندن این مطلب همین یک نکته را درک کنی، در واقع بزرگترین بخش راز را دریافت کرده ای. من آینده ای سرشار از توانایی های نامحدود و امکان های بی پایان می بینم. به یاد داشته باشیم که ما فقط از پنج درصد ظرفیت مغزمان استفاده می کنیم. استفاده از صددرصد ظرفیت و توانایی های بشر نتیجه تربیت درست است. حالا دنیایی را تصور کن که مردم از کل ظرفیت ذهنی و روحی شان استفاده می کنند، می توانیم هر جایی برویم، هر کاری بکنیم و هر چیزی را به دست بیاوریم. ”

 

جان گری محقق و متفکر آمریکائی متولد ۱۹۵۱، در زمینه روابط خانوادگی به این نتیجه رسیده است که :

“هر چیزی که حال تو را بهتر می کند حتماً باعث می شود چیزهای بهتر و بیشتری به زندگی ات جذب شوند. الآن درحال خواندن هستی، این تو بودی که آن را به زندگی ات جذب کردی و بازهم انتخاب با توست که اگر احساس بهتری به تو می دهد، از آن استفاده کنی و آن را در زندگی ات به کار بگیری. اگر احساس خوبی از خواندنش نداری، همین الآن رهایش کن. چیزی را پیدا کن که احساس خوبی به تو می دهد، چیزی که به ضربان قلبت طنین بیشتری می دهد. ”

 

جوزف کمبل فیلسوف آمریکائی متولد ۱۹۰۴، اسطوره شناس و اشاعه دهنده جمله مشهور “بدنبال سعادت خویش باش” تاکید دارد که :

“پیرو قلبت باش و آنگاه جهان، درها را به رویت باز خواهد کرد، حتی جاهایی که قبلاً دیوار وجود داشت. ”

 

دکتر جووایتالی روانشناس آمریکائی متولد ۱۹۵۳، معتقد به پاکسازی درونی، میگوید :

“من همیشه و در تمام طول روز این کار را انجام می دهم : پیروی کردن از اشتیاقم، از شور و هیجانم و از الهامات درونی ام. ”

 

باب پراکتور نویسنده اثر مشهور “علم ثروتمند شدن” بر این باور است که :

از زندگی لذت ببر، چون زندگی پدیده خارق العاده و شگفت انگیزی است. زندگی یک سفر باشکوه است. خودت را با چیزهای خوبی که آرزو داری ببین. تمام کتاب های مذهبی، کتب معروف فلسفه، همه رهبران و تمام آموزگاران بزرگ تاریخ همین را می گویند. برگرد و کتاب های برجسته را مطالعه کن .. همه این انسان ها به یک چیز پی برده اند. آنها راز را فهمیده اند. حالا نوبت توست تا آن را خوب درک کنی. هرچه بیشتر از آن استفاده کنی، آن را بهتر می فهمی. راز، درون خود توست. هرچه بیشتر از این نیروی درونی استفاده کنی آن را بیشتر به طرف خودت جذب می کنی.

روزی می آید که دیگر لازم نیست تمرین یا تلاشی بکنی چون، تو، خود “قدرت” خواهی بود، خود “کمال”، خود “دانایی”، خود “هوش”، خود “عشق”،
و خود “لذت و خوشی” خواهی بود. ”

 

استرهیکس نظر تو را به این امر توجه داده که :

“دلیل اینکه توانستی به این نقطه و به این لحظه از زندگی ات برسی فقط این است که چیزی در درونت مدام تکرار می کند :

تو لیاقت شادی و خوشبختی را داری. تو به دنیا آمده ای که چیزی را به این دنیا اضافه کنی، یک چیز با ارزش. به دنیا آمده ای که هر روز بهتر و بزرگ تر از روز قبل باشی. هر کاری که تا به حال انجام داده ای، هر لحظه ای که تا به حال سپری کرده ای برای این بوده است که تو را برای لحظه حال آماده کند. حال تصور کن با چیزهایی که هم اکنون می دانی، از این به بعد چه کارهایی می توانی انجام بدهی. حالا تو می دانی که خودت آفریننده سرنوشت هستی. از این به بعد چه کارهای دیگری باید انجام بدهی؟ چقدر بیشتر باید روی خودت و خصوصیاتت کار کنی؟ به چند نفر از آدم های اطرافت، تنها با حضورت می توانی خوشبختی و برکت ببخشی؟ با لحظه هایت چه کار خواهی کرد؟ چطور لحظه ها را به کنترل خودت در می آوری؟ هیچ کس نمی تواند نقشی را که تو باید در زندگی بازی کنی ایفا کند. هیچ کس نمی تواند آهنگی را که تو باید بخوانی، بخواند. هیچ کس نمی تواند به جای تو داستانت را بنویسد. چیزی که هستی، کاری که می کنی، از همین لحظه شروع می شود. ”

 

زمین به خاطر تو در مدارش می گردد، جزر و مد اقیانوس ها به خاطر توست ، پرنده ها به خاطر تو آواز می خوانند ، مهم این است که الآن حقیقت خودت را می دانی. تو آفریننده و مسئول جهان هستی ،تو کمال زندگی هستی و تو اکنون راز را می دانی.