به مناسبت سالروز ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ روز ملی شدن صنعت نفت در سراسر ایران-

۲۸ اسفند ۱۴۰۱   |  لینک کوتاه شده :


هموطنان عزیز،

مصدق، نام شخصیتی است، که می تواند همه ی ایرانیان آزادیخواه را در پیکار علیه جمهوری اسلامی متحد کند. هیچ نماد و چهره ی دیگری این بار سیاسی و معنوی را ندارد. نسل جوان امروز ایران باید آگاهانه با مصدق مواجه شود. مصدق نه سرمایه خصوصی، نه مایه برتری جویی و نه مورد میراث خواری این گروه و یا آن حزب سیاسی است. او به همه ایرانیان و بویژه به نسلی که آینده از آن اوست، تعلق دارد. مصدق نماد جمهوری سکولار و دمکراتِ بومی ایران است.

پاینده باد ایران

جبهه ملی ایران و اروپا
۲۷ اسفند ۱۴۰۱

متن قانون ملی شدن صنعت نفت ایران:

به‌نام سعادت ملت ایران و به‌منظور کمک به تأمین صلح جهانی، امضاکنندگان ذیل پیشنهاد می‌نماییم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثناء ملی اعلام شود یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهره‌برداری در دست دولت قرارگیرد.

ملی شدن صنعت نفت، گام مهمی بود برای پس‌گرفتن حقوق حقه ملت ایران در مورد نفت جنوب. این مهم بعد از ترور سپهبد رزم آرا، نخست وزیر وقت ایران که سعی می‌کرد تا جایی که ممکن است برای تصویب نشدن قانون ملی شدن صنعت نفت کوشا بود، بوقوع پیوست.

با آغاز زمامداری دکتر مصدق در اردیبهشت ۱۳۳۰ برنامه دولت وی بر مبنای۲ اصل اساسی بنا شده بود:

۱ ـ اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت

۲ـ اصلاح قانون انتخابات مجلس شورای ملی و شهرداری‌ها(برای دادن حق رای به زنان)

نمایندگانی برای تشکیل هیات مختلط، موظف برای اجرای قوانین انتخاب شدند و ۲ روز بعد نخست وزیر طی بخشنامه‌ای انحلال شرکت نفت ایران و انگلیس را به همه ادارات و سازمان‌های اداری اعلام کرد. ملی شدن نفت ایران از یک سو و از سوی دیگر خلع ید از کارکنان انگلیسی شرکت نفت موجب شد، روابط سیاسی انگلیس و ایران تیره شده و قطع گردد.

تیرگی روابط تا آنجا پیش رفت که به دستور کنسول انگلیس در خرمشهر، ۲ تابلوی کنسولگری انگلیس پایین آورده، دستگاه‌های فرستنده و گیرنده از کار انداخته شد و تمامی کارمندان انگلیسی آنجا را ترک کردند و پرچم کنسولگری نیز برداشته شد.

همزمان با این تحولات، سفیر کبیر انگلستان علیه دولت ایران یادداشتی صادر کرد و روز بعد دولت آمریکا بیانیه‌ای راجع به نفت ایران منتشر ساخت. بریتانیا اقدام دولت ایران را در ملی کردن صنعت نفت یک حق نامشروع دانسته و اعلام کرد چنانچه دولت ایران شکایتی علیه شرکت داشته باشد باید به دادگاه رجوع کند.

دولت ایران نیز در پاسخ یادداشت انگلیس و آمریکا اعلام کرد: ملی کردن صنایع نفت حق مسلم ماست و هیچ مقامی صلاحیت رسیدگی به آن را ندارد. نیروی دریایی دولت انگلیس که مصرف مجانی نفت و سلطه انحصاری خود را بر نفت ایران از دست داده بود به منظور بازگرداندن وضعیت پیشین تصمیم گرفت از راه‌های مختلف مصدق را تحت فشار قرار دهد. اولین تصمیم دولت انگلیس ازهمان ابتدای ملی شدن صنعت نفت اعزام هیات‌هایی بود که تا آنجا که می‌توانند مسائل مورد اختلاف ایران و انگلیس را از راه گفت‌وگو حل کند به عنوان مثال هیات اعزامی به سرپرستی جاکسون(از بانک جهانی ) وظیفه داشت به دولت ایران آمادگی شرکت نفت را مبنی بر شناخت حقوق ایران به نوعی ملی شدن که شرکت نیز در آن محلی داشته باشد و برقراری رژیم ۵۰ /۵۰ اعلام کند، اما به دلیل عدم تطابق پیشنهادهای هیات جاکسون با اصول ملی شدن صنعت نفت و بدبینی مصدق نسبت به بانک جهانی که بزگترین سهامدارانش آمریکا و انگلیس بودند، قطع مذاکرات اعلام شد. لرد استوکس، وزیر مختار انگلیس و اورل هریمن، دیپلمات کهنه کار آمریکایی که در راس هیاتی برای مذاکره با دولت مصدق به ایران آمدند نیز راه به جایی نبردند*.

پس از شکست گفت‌وگوها، در حالی که دولت ایران می کوشید که مدیرعامل شرکت سابق محاسبات و دفاتر معاملات را به مقامات ایرانی تسلیم کند، شکست دولت انگلیس در حل مساله نفت از طریق شکایت به دیوان دادگستری لاهه نهایتاً این دولت را به این نتیجه رساند که حل مساله نفت به طریقی که مدّ نظر آنهاست امکان‌پذیر نیست به همین علت موضوع را از جنبه قضایی و نظامی مورد بررسی قرار داد.

دولت ایران با تجربه‌ایی که از خرابکاری و تحریکات انگلیسی‌ها در خوزستان داشت، در همین هنگام لایحه مجازات خرابکاری را به منظور جلوگیری از عملیات تخریبی، قطع لوله نفت یا تخریب پالایشگاه‌های نفت با مجازات‌های سنگین به مجلس داد.

از ۴ تیر سال ۱۳۳۰ تا شهریورماه، تهدیدات دولت انگلیس روزبه‌روز افزایش یافت. رزم ناوهای انگلیس که به بهانه تامین جان افراد و اتباع این کشور که در خلیج فارس مستقر بودند برای جلوگیری از حوادث غیرمترقبه، در آبادان و آب‌های خلیج فارس لنگر انداختند.

تا آخر شهریور ماه سال ۱۳۳۰ افزایش شمار رزم‌ناوها و ناوشکن‌های دولت انگلیس در آب‌های ایران بعد از جنگ جهانی دوم بی‌سابقه شد. دولت بریتانیا حتی اشغال نظامی آبادان و تاسیسات نفت آن منطقه را مورد بررسی قرار داد، اما بخوبی می‌دانست اقدامات نظامی راه به جایی نخواهد برد، چرا که بسیاری از ملل آسیایی، آفریقایی و عرب خاورمیانه که نفت انگلیس و دولت‌های غربی را تامین می‌کردند از اقدام ایران را برای گرفتن تمام حقوق خودش پشتیبانی می‌کردن،امری که مشکل نفت را برای انگلستان پیچیده‌تر می‌کرد.

یکی از اقدامات دیگر دولت بریتانیا که بیشترین تلاش خود را در راستای عملی ساختن آن به کار انداخت، ایجاد مشکلات اقتصادی برای ایران بود. از جمله تحریم‌هایی که دولت انگلیس برای ایران در نظر گرفت، این بود که اعلام کرد هر کس نفت ایران را بخرد تحت تعقیب قضایی قرار خواهد گرفت و در نتیجه این سیاست بسیاری از کشورها تمایلی به خرید نفت ایران از خود نشان نمی‌دادند. تحریم نفتی بریتانیا علیه ایران، نه تنها موجب ایجاد مشکلات در سطح بین‌المللی می‌شد بلکه در سطح داخلی نیز مردم ایران را با گرانی بی‌سابقه‌ بیش از اندازه رو به رو ساخت.

بررسی تاریخ ملی شدن صنعت نفت نشان دهنده این است که کارشناسان ایرانی از نفت و مسائل مربوط به عرضه و توزیع آن در سطح جهانی اطلاعات کافی نداشتند و به این نکته آگاه نبودند که فروش نفت در بازارهای جهانی در انحصار کمپانی‌های بزرگ و کارتل‌های بین‌المللی است و این شرکت‌ها با نفوذ فوق‌العاده خود اجازه نخواهند داد نفت ایران به بهای کمترعرضه شود و به منافع آنها لطمه وارد نیاید. به علت ایستادگی انگلستان و همکاری شرکت‌های نفتی آمریکا در بالا بردن سطح تولید نفت کشورهای کویت، عراق، عربستان ۳۰ میلیون تن کسری نفت ایران تامین شد و با این‌که دولت ایران تخفیف قابل ملاحظه‌ای برای کمپانی‌های مستقل و خارج از حیطه نفوذ کارتل‌های نفت قائل شده بود، به علت کارشکنی انگلیس و کمپانی‌های آمریکا و تحریم‌های نفتی علیه ایران به مقدار قابل ملاحظه‌ای فروش نرفت و دکتر مصدق ناگزیر شد سیاست «ا قتصاد بدون نفت» را به اجرا بگذارد.

از دیگر تحریم‌های دولت انگلیس این بود که از نظر فکری وسیاسی نیز ایران را تهدید کند. در برخی جراید تبلیغی ارگان شرکت نفت مطالبی را منتشر کرد که اهالی بخش‌های جنوبی ایران را علیه دولت ایران تهدید کند. این امر با واکنش شدید نمایندگان مجلس روبه‌رو شد.

چون از این ترفندسیاسی نیز نتیجه‌ای عاید نشد، انگلستان به همراهی دولت آمریکا تعداد رزم‌ناوهای خود را در آب‌های خلیج فارس افزایش داد و درصدد برآمد در جنوب ایران پایگاه دریایی برای خود ایجاد کند. پس از قطع جریان نفت ایران، خزانه‌داری انگلستان که از لحاظ ذخیره ارزی در تنگنا قرار گرفته بود، ماهانه حدود ۴۰ میلیون دلار درآمد ارزی حاصل از فروش نفت ایران را ازدست داده بود و چون از هیچ راهی نه از راه تهدید سیاسی و نه تهدید نظامی و نه فکری نمی‌توانست ایران را به ستوه درآورد، راه دیگری برگزید که آن برپایی کودتای ۲۵ و سپس ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ برای برکناری دکتر مصدق از صحنه سیاست ایران و روی کار آوردن دولتی بود که مطابق میل و نظر دولت بریتانیا و در جهت حفظ منافع انجام وظیفه کند.

——————————————————————————————————

*) نیکلا گرجستانی، کارشناس ایرانی بانک جهانی درباره کتابی که به تازگی ۲۰۲۲ به نام « مردی که جلوتر از زمان خود بود» منتشر شد، اسناد جدیدی ارایه می دهد.