انتخابات، جبهه ملی و همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران: گفتگوی ندای آزادی با آقای آ رش رحمانی دفتر پژوهشها جبهه ملی ایران- تهران

۵ اسفند ۱۳۹۴   |  لینک کوتاه شده :

سئوال ۱.
آقای رحمانی، مدتیست که از نامنویسی داوطلبان کاندید شدن در انتخابات آینده سپری شده. نامنویسی آقای زعیم و بخشی از یارانشان در تهران و شهرستانها باعث بحثهای زیادی در جراید، سایتها و رادیو تلویزیونهای فارسی زبان، بخصوص خارج کشور، در مخالفت و موافقت با شرکت ایشان و یارانشان در این نامنویسی گردید. ما بر این عقیده بودیم که این حرکت یک حرکت نمایشی بجا و درست در جهت بچالش کشیدن رژیم و بالاتر از همه بیان برداشتشان از یک انتخابات آزاد و تضاد آن با انتخابات غیر آزاد در جمهوری اسلامی بود. در اینجا تفاوت آشکار بین خارج و داخل کشور بچشم میخورد. بخش بزرگی از فعالان سیاسی مقیم خارج سالهاست که عادت فقط بمخالفت دارند و بامید روز نامعلومی که یک آلترناتیو دموکرات، آنهم در خارج کشور، بوجود بیاید با هرگونه حرکتی در داخل کشور که بنوعی حمایت از بخشی از رژیم تعبیر گردد شدیدا مخالفت میکنند و آنرا نوعی مشروعیت بخشیدن برژیم مینامند بدون اینکه خود قادر به نشان دادن کوچکترین چشم اندازی از نوعی تحول و یا راه حلی برای تغییر وضع موجود باشند. مایلیم نظرتان را در اینمورد بدانیم؟

در دنیای سیاست عملگرایی (پراگماتیسم) اصل بسیار مهمی است. در کناری نشستن و سال ها تکرار چند استدلال نخ نما برای تمام اتفاقات نمی تواند نشان از فعالیت و تحلیل سیاسی باشد. گروهی در کنار می نشینند و منتظر هستند افرادی حرکتی انجام دهند تا فقط به انتقاد از آن بپردازند (سلبی) و البته در بسیاری از موارد مانند همین حرکت اخیر مهندس زعیم و دکتر باوند اغراض شخصی هم تاثیر بسیار دارد. مخالفین هیچ پیشنهاد ایجابی ارایه ندادند.
با توجه به آسیب های اقتصادی و اجتماعی سنگین ناشی از تحریم ها که دقیقا جامعه مدنی ایران را هدف گرفته بود و نا امنی های کشورهای همسایه و وجود جنایتکاران تروریست وهابی مورد حمایت عربستان و ترکیه و…………. در منطقه جامعه مدنی ایران با خردمندی از هر حرکت رادیکال دوری می نماید.
در چنین وضعیتی تنها راه ایجاد تغییر صندوق انتخابات است هرچند تغییر بسیار اندک باشد بهرحال تاثیر گزار است البته استاندارد ها و شرایط برگزاری انتخابات بسیار با آنچه آقای زعیم و دکتر باوند در بیانیه های خود اعلام نموده اند متفاوت است. از سویی عدم مشارکت های سریالی و تکراری بدون پشتوانه تحلیلی مشخص عملا بسیاری را از روند تاثیرگزاری بر انتخابات حذف نموده و این پدیده خوبی برای فعالان سیاسی نیست.
بحث شرکت در انتخابات مساوی با مشروعیت بخشیدن به حکومت ایران پس از ۳۷ سال از پیروزی انقلاب هم دیگر معنایی ندارد . مخصوصا در دوران پسا برجام که بسیاری از کشورهای تاثیر گزار دنیا در تلاش ایجاد روابط اقتصادی و سیاسی با حکومت ایران هستند . اتفاقا در این زمان مشارکت اکتیو در فرایندهای انتخاباتی میتواند تاثیر گزار بر اصلاح اموری باشد که نیروهای دموکرات به آن معترض هستند. فعال بودن در اتمسفر سیاسی هر چند بسیار محدود در فضای ارتباطی اکنون با دنیا تاثیر گزاری را تقویت می نماید.
شخصا اعتقا زیادی به تاثیر گزاری فعالان خارج کشور بر داخل ایران ندارم بسیاری از فعالان حقوق بشر و دموکراسی خواه مهاجرت کرده زمانی که در داخل فعالیت می نمودند بسیار تاثیر گزار تر بودند تا حال که در خارج از کشور اقامت دارند.فعالان خارج از کشور میتوانند با حمایت از فعالان داخل بیشترین تاثیر گزاری مثبت را داشته باشند.

سئوال ۲.
چنانچه خاطرتان باشد زمانیکه جنبش همبستگی در ایران اعلام موجودیت نمود بخشی از رهبری جبهه ملی بعد از موافقت اولیه، بعدا نسبت به این حرکت و یکی از فعالان اصلی آن مخالفت نشان دادند در حالیکه تعدادی از اعضای جبهه ملی جزو بانیان این حرکت بودند. اینبار هم هیئت اجرائی جبهه ملی در تهران در یک بیانیه مخالفت خود را با شرکت در نامنویسی انتخابات اعلام نمودند که با پشتیبانی بعضی از یارانشان در خارج کشور همراه بود در حالیکه آقای زعیم و یارانشان در هیچ کجا این اقدامشان را بنام جبهه ملی اعلام ننمودند. این نفی مکرر اقدامات زعیم و یارانشان از سوی هیئت اجرائی که اصولا صلاحیت رد یا تائید حرکتی که خارج از جبهه انجام گرفته را ندارد در ذهن بخشی از جامعه سیاسی، مخالفت جبهه ملی با بختیار در زمان انقلاب و سکوت و عدم پشتیبانی از صدیقی را تداعی نمود. آیا این انفعال بخشی از صدر نشینان جبهه ملی از یکطرف و فعالیت و حضور دائم زعیم و یارانشان در صحنه سیاسی را از طرف دیگر، چگونه تعبیر میکنید.

جنبش همبستگی در فضای سال ۸۸ بوجود آمد و برای همان زمان . لزوما برای هر شرایطی کارآیی ندارد.
جنبش همبستگی ائتلافی بود از افراد و شخصیت هایی با مواضع سیاسی و اقتصادی مخالف و گاه متضاد. ائتلاف بین افرادی با تفکرات مختلف برای زمان محدود و هدفی مشخص میتواند مفید باشد اما برای زمانی نامحدود و اهداف نامشخص تبدیل به معضل خواهد شد. مخصوصا اگر بخشی از آن افرادی با خصوصیت های ضد حرکت جمعی باشند و خودسرانه بدون هماهنگی با بقیه نسبت به پخش اعلامیه و استفاده از امضا ها بدون اجازه اقدام نمایند. در مورد بیانیه هیئت اجرایی جبهه ملی یادآوری این نکته مهم است که بر اساس اساسنامه جبهه ملی هیئت اجرایی حق دادن بیانیه را ندارد بلکه این کار بر عهده سخنگوی جبهه ملی ایران دکتر باوند می باشد.
آقای دکتر باوند سخنگو و عضو هیئت رهبری و آقای مهندس زعیم نایب رییس اول شورای مرکزی جبهه ملی هستند و جای پرسش بسیار است که چگونه بدون برگزاری جلسه با این دو نفر اقدام به انتشار بیانیه آنهم با روشی بر خلاف اساسنامه انجام شده که ناشی از بغض شخصی رییس مادام العمر هیئت اجرایی و بعضی از افراد نسبت به دکتر باوند و مهندس زعیم می باشد. که البته این موارد جدید نیست و خود من به عنوان نماینده سازمان دانش آموختگان (به توصیه شادروان دکتر ورجاوند) در تشکیلات از سال ۸۵ تا سال ۸۸ همیشه حاضر بودم و شاهد حملات به شادروان ورجاوند و دکتر باوند و مهندس زعیم بودم. در آن زمان از جنس حملات کنونی به مهندس زعیم و دکتر باوند حتی شدیدتر نسبت به دکتر ورجاوند هم برقرار بود و حتی خواستار محاکمه درونی ایشان بودند اما همان زمان هم با توجه به مقایسه وزن سیاسی دو طرف مانند الان به نتیجه نرسیدند.
البته نقد به نام نویسی مهندس زعیم و دکتر باوند به دلیل همراهی افرادی که نسبتی با جبهه ملی ندارند و شرایط ثبت نام از سوی افراد شاخص صادق هم بیان شده است که به نظر من بخشی از آن درست است اما نقد با تخریب و بیانیه های بغض آلود متفاوت است. و اگر فشار همین بزرگان نبود حتما بیانیه صادر شده بسیار تندتر می بود و با کوته فکری هیئت اجرایی حتما پیامدهای ناگواری برای جبهه ملی داشت.

سئوال ۳.
در حمایت از اقدام آقای زعیم، یارانشان و کسانیکه بتعداد زیاد بخصوص در شهرستانها بدعوت آنها و یارانشان برای اسم نویسی به حوزه های اسم نویسی رجوع نمودند اقداماتی در خارج کشور انجام گرفت که از آنجمله اقدام آقای اصانلو برای جمع آوری امضاء بود که با موفقیت روبرو گردید و بعد از آن بیانیه ای با امضاء عده ای از شخصیتهای سیاسی از جمله آقایان حسن شریعتمداری و عبدا لله مهتدی در مخالفت با نظارت استصوابی و حمایت از حرکتهای درونمرز بود و در حال حاضر نیز سایتی جهت فراخوان برای شرکت در یک انتخابات سایه و موازی که در حقیقت اعتراض بانتخابات غیر دموکراتیک در جمهوری اسلامی میباشد آغازگردیده که تمام اینها نتیجه بیانیه آغازین جنبش همبستگی با امضاء سه نفر بود. آیا این حرکتهای حمایتی در خارج کشور باعث دلگرمی این کنشگران در داخل کشور گردیده و شما آثار آنرا در درونمرز نیز مشاهده مینمائید؟

اقدامات آقای اصانلو ربطی به حرکت آقای دکتر باوند و مهندس زعیم ندارد و در تضاد با آن است. تاثیر گزاری از خارج از کشور همانگونه که در پاسخ به پرسش اول شما توضیح دادم تقریبا بسیار اندک است و در فضای سیاسی درون ایران جدی گرفته نمی شود .در مورد بیانیه صادر شده نام بعضی از افرادی که دارای سابقه مبارزه مسلحانه و تجزیه طلبانه بودند و در سمینار پراگ به صورت علنی بر طبل تجزیه میکوبند و خواهان حق تعیین سرنوشت برای ملل ایران !!! هستند از این منظر که از رادیکالیسم مسلحانه به سمت حرکت های مدنی تغییر فاز داده اند باید استقبال نمود. لازم میدانم به واقعیتی هم اشاره کنم که صدور بیانیه امروزه دیگر مانند ۲۰ سال پیش از تاثیر گزاری ماندگار برخوردار نیست و فقط دارای تاثیرات حداکثر چند روزه محدود است.

سئوال ۴.
آقای زعیم و یارانشان بارها اعلام نمودند که هدف آنها از شرکت جمعی ایشان و یارانشان در این انتخابات با علم باین واقعیت بوده که رژیم هرگز اجازه ورود نیروهای ملی بصحنه مبارزات انتخابی را نخواهد داد حالا که صدای بسیاری از اصلاح طلبان در درون کشور از رد کردن صلاحیت بخش بزرگی از داوطلبان متعلق بطیف اصلاح طلبان بلند شده و میتوان گفت امیدی به حضور یک مجلس معترض وجود ندارد، آیا شما لزوم اقدامی از سوی آقای زعیم و یارانشان در جهت تحریم انتخابات اخیر را میبینید یا خیر؟

اگر از اول تحلیل بر لزوم تحریم بود اصلا نباید ثبت نام می گردید. با توجه به حساسیت های فعلی و وضعیت منطقه در حال حاضر تحریم هیچ کمکی به فضای سیاسی ایران نمیکند و از سویی تحریم کنندگان هیچ راه حلی هم ارایه نداده اند.
مشکل بزرگ اپوزیسیون در ایران به علت دوری از قدرت سیاسی که از سال ۱۳۳۲ شروع شده است (تنها در دوره کوتاه ۵۷ تا ۵۸ بخشی اجازه حضور در بدنه قدرت سیاسی را یافتندکه البته بسیار این دوری برای منافع و مردم ایران ضرر داشته است) این است که برای خود دیگر هیچ نقشی در تاثیر گزاری سیاسی نمی بیند و تبدیل به یک نوار تکراری بی ضرر شده است . ادامه وضعیت بر همین منوال باعث ریزش هر روزه بدنه مردمی آنها خواهد شد و در آینده نزدیک اپوزیسیون تبدیل به صدای چند ده نفره در ایران چند ده میلیونی خواهند شد.